من آن موج گرانبارم که در دامن نمی گنجم
جمعه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۲۴ ب.ظ
من آن موج گرانبارم که در دامن نمی گنجم
من آن توفنده خاشاکم که در گلخن نمی گنجم
سروپا رونق آرای دو عالم نقش معنایم
بگیریدم بگیریدم که من در من نمی گنجم
من آتشباز یی آواز های تعید موعودم
مرا فارغ کنید از تن که من درتن نمی گنجم
غبار هیچ گرد ره نیم در چشم کس لیکن
خیال آیینه ی دارم که در گلشن نمی گنجم
سرود برق ریزیهای فصل رویش و رنگم
شرار مشعل طورم که در خرمن نمی گنجم
مرا فریاد گاهی در مسیر نیستان باید
من آن دردم که در پیچاک یک شیون نمی گنجم
عبدالقهار عاصی
۹۴/۰۵/۳۰