من تکه هایم را برایت جمع کردم
پنجشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۶ ق.ظ
من تکه هایم را برایت جمع کردم
شاید بیایی و سراغم را بگیری
شاید بیایی و بخواهی بار دیگر
از سینه ی من سوز این غم را بگیری
شاید ببینی هر نفس می سوزم آنگاه
هم بازدم را و هم دم را بگیری
یا با نوازش خوب آرامم کنی تا
اشک نشسته کنج چشمم را بگیری
در گیر و دار وصل و هجرانم و ای کاش
از من فقط این حس مبهم را بگیری
من را در آغوش خودت له کن که شاید
با شیره ی جان ، اضطرابم را بگیری
من عشق می خواهم ، نگویم ؟؟، باز گفتم؟؟
وقتش رسیده باز حالم را بگیری
آری ، کویرم ، من بیابانم و باید
از من همان یک شاخه مریم را بگیری
حوا و سیب و دوزخ و جنت بهانه است
وقتش رسیده دست آدم را بگیری
مجتبی شریف (متین)
۹۳/۰۹/۰۶
ازدواج
– از خود گذشتن مرد مطلقاً به معنای پیروی از زن نیست بلکه در عمل به معنای اطاعت از احکام دین خداست تا آنجا که مرد برای بیدار ساختن زن و تنبیه خودش بایستی خود و زن ھر دو را تحریم جنسی کند .
مسئله تنبیه بدنی زن در موارد یاغیگری و بی عصمتی زن نیز که حکم خداست در واقع ھمان تنبیه خود مرد در زن است و این کاری آسان نیست .
– مرد برای عافیت طلبی خودش زن را آزاد می گذارد و چشم بر خطاھایش می پوشد و نام این عمل را ایثار می نھد .
- ھدف ذاتی ازدواج « ھستی برای دیگری » است و ھر که این معنا را در ازدواج کشف و درک و تصدیق نکرده باشد حق ازدواج را نیافته و از این رابطه نصیبی نمی برد جز عذاب .
- ازدواجی که با نیّت « دیگری برای خودم » پدید می آید مقصدی جز دوزخ و ندامت ابدی ندارد .
این نگاه است که امروزه ازدواج را به سوی انقراض می کشاند و اندیشه ازدواج را مترادف با دوزخ می یابد .
– ازدواج به نیّت خوشبخت شدن ، احمقانه ترین و دوزخی ترین ازدواجھاست . ازدواج به نیّت خوشبخت کردن ھمسر ھم به ھمان میزان احمقانه و ناکام است .
زناشوئی نه راه « من » است و نه راه « تو » بلکه راه سوّم است راه « او«
ھم سرنوشت شدن به قصد یافتن راه سوّم است.
منبع : کتاب " ازدواج" استاد علی اکبر خانجانی
-----------------------
دانلود رایگان کتاب ها وسخنرانی های استاد علی اکبر خانجانی