من شهادت میدهم خون ترا
چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۲۶ ق.ظ
من شهادت میدهم خون ترا
می شناسم زخم گلگون ترا
مادرت گل بود و اصلت نور بود
از تو جرم جاهلیت دور بود
تو زکات زخم را دادی به دین
خمس خونت ریخت بر روی زمین
مرغکان خوردند از آن آب شور
تشنه می مردند طفلان تو دور
خولیان خشم بر خاکت زدند
چاکران چکمه ها چاکت زدند
کس به روی زخم تو زاری نکرد
هیچکس در شیونت یاری نکرد
قوچ های تیرگی تیرت زدند
لشکری از شمر شمشیرت زدند
در نجف شیر زمانها خفته بود
ور نه داغت را شقایق گفته بود
تو در آن حالت مسلمان بوده ای
سالها بر دوش سلمان بوده ای
السلام ای کاشف کوه کلیم
السلام ای ساحل نورونسیم
السلام ای اشک معصوم مسیح
السلام ای آه مظلوم ضریح
السلام ای مسجدالقصی تنت
السلام ای طشت یحیی دامنت
احمد عزیزی
۹۵/۱۲/۱۸