من ماندهام شکسته و پر بسته٬ در ابتدای راه تو ای تنها
سه شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۰۷ ب.ظ
من ماندهام شکسته و پر بسته٬ در ابتدای راه تو ای تنها
تـنـهاتـر از نــگــاهِ تـوام امــروز٬ تـنـهاتـر از نـگاهِ تـو ای تنـها
این آسمان٬ زلالی دستانت٬ باران٬ شکوهِ شرقی ِ چشمانت
جز اشکهای سادهات اما چیست٬ در این میان گواه تو ای تنها؟
ای عصمتِ اصیل ِمعمایی٬ نیلوفر شبانهی بودایی
جز عشق ِ بیدریغ چه بود آیا٬ پیش خدا گناه تو ای تنها؟
رفتی و در ادامهی راه تو٬ باران گرفت و آینهها تر شد.
رفتی و در مقابل من جا ماند٬ چشمان سر به راه تو ای تنها
گر برق عشق چهره برافروزد٬ چشمی به داغ های دلت دوزد
ترسم تمام آینهها سوزد٬ از شعلههای آه تو ای تنها
من ماندهام شکسته و پر بسته٬ در ابتدای راه تو ای تنها…
دکتر یداله گودرزی
۹۵/۰۳/۱۸