هم‌قافیه با باران

من که با ناز تو در هر غزلی مأنوسم

سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۰۸ ق.ظ

من که با ناز تو در هر غزلی مأنوسم
دوری از شهر تـو دائم بکند مأیوسم

رخ برافروز و بزن شعله و پیوسته بتاب
بدران پرده ی شب را که توئی فانوسم

از همان لحظه که با خنده نشستی به دلم
گریه ها می کنم و عکس تو را می بوسم

سالها رفت و کماکان من ِدلداده هنوز
سعدِ سلمانم و در بند غمت محبوسم

مثل برگی که شد از پیکره ی ساقه جدا
دارم از دوری تو روی زمین می پوسم

دوستت دارم و طوفان سد راهم شده است
چاره ای کن که منِ خسته پر از افسوسم

بال و پر می زنم از فاصله ها دور و برت
ای عسل آتش روی تو کند ققنوسم

علی قیصری

۹۵/۰۹/۳۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران