من یک دهن خسته که آواز ندارد
دوشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۴۳ ب.ظ
من یک دهن خسته که آواز ندارد
یک پنجرهی بسته که پرواز ندارد
من بیتو یکی مثل خودت؛ آینهی دق
یک آخر ِ بیهوده که آغاز ندارد
اینقدر نگو از من و از هرچه تو بنویس
هر حس پدرمرده که ابراز ندارد
دستی که قلم را به تعفن نکشاند
مانند رسولی است که اعجاز ندارد
یا ما خبر از خانهی همسایه نداریم
یا اینکه کسی در ده ما غاز ندارد
بگذار همانند تو دیوار بمانیم
این خانه نیازی به در ِ باز ندارد
علی اکبر یاغی تبار
یک پنجرهی بسته که پرواز ندارد
من بیتو یکی مثل خودت؛ آینهی دق
یک آخر ِ بیهوده که آغاز ندارد
اینقدر نگو از من و از هرچه تو بنویس
هر حس پدرمرده که ابراز ندارد
دستی که قلم را به تعفن نکشاند
مانند رسولی است که اعجاز ندارد
یا ما خبر از خانهی همسایه نداریم
یا اینکه کسی در ده ما غاز ندارد
بگذار همانند تو دیوار بمانیم
این خانه نیازی به در ِ باز ندارد
علی اکبر یاغی تبار
۹۵/۰۷/۱۲