موجم برد به هرسو با دست و پای بسته
چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۲۴ ق.ظ
موجم برد به هرسو با دست و پای بسته
بازیچه ی محیطم چون کشتی شکسته
در انتظار باران در خشکسال ماندم
لرزان چو خوشه ی سبز بر دانه های بسته
از فیض بی وجودی در دستگاه گردون
ایمن ز گوشمالم چون رشته ی گسسته
شکرانه ی وصالت گر می پذیری از ما
داریم نیمه جانی از چنگ هجر رسته
تا شوق وصل دارم آبی بر آتشم زن
دامن زدن چه حاصل بر شعله ی نشسته
نتوان به عمرها رفت ای کعبه ی حقیقت
راهی که می گذاری در پیش پای خسته
خود را رسانده گیرد آهم به گوش تاثیر
بینند خواب پرواز مرغان پرشکسته
محمد قهرمان
کانال ما در تلگرام hamghafiebabaran@
۹۴/۱۰/۰۲