موج رقص انگیزِ پیراهن چو لغزد بر تنش
پنجشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۴۶ ب.ظ
موج رقص انگیزِ پیراهن چو لغزد بر تنش
جان به رقص آید مرا از لغزشِ پیراهنش
حلقهی گیسو به گِردِ گردنش حسرت نماست
ای دریغا گر رسیدی دست من در گردنش
هر دمم پیش آید و با صد زبان خوانَد به چشم
وین چنین بگریزد و پرهیز باشد از مَنَش
می تراود بوی جان امروز از طرفِ چمن
بوسه ای دادی مگر ای بادِ گل بو بر تنش
همرهِ دل در پی اش افتان و خیزان میروم
وه که گر روزی به چنگِ من در افتد دامنش
در سراپای وجودش هیچ نقصانی نبود
گر نبودی این همه نا مهربانی کردنش
هوشنگ ابتهاج
۹۴/۰۱/۲۰