هم‌قافیه با باران

مگر از قله‌ها پیغمبری امشب فرودآمد

سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۴۸ ب.ظ

مگر از قله‌ها پیغمبری امشب فرودآمد
که جنگل پیش پایش در قیام و در قعود آمد

رسول از کوه غمگینانه بر صحرا نگاهی کرد
که آنجا خون زیتون‌زارها شرب الیهود آمد

تمام کاج‌ها را جلجتایی دید و مصلوبی
که از انجیل در دستش ورق‌هایی کبود آمد

کشید آنگاه طرح اشهد انَّ محمد را
تجلی کرد از آن بی‌وقفه باران شهود آمد

تلاوت کرد هر سویی احادیث شکفتن را
از آن اردیبهشتی تازه بر صحرا فرود آمد

چه باکی از مترسک‌ها است انبوه عقابان را
که هنگام شکوه باغ وگلریزان رودآمد

سحر آمد کجایم می‌برد شور مؤذن باز
مگر در قبة‌الخضرا مرا اذن ورود آمد

صدای مبهم بالی ست جبراییل ازآن بالا
برای کیفر بوجهل دیگر با عمود آمد

عمودش برق زد با شعله پی در پی صدایش زد
میان دره آتش تو را وقت خلود آمد

خروش وا محمد برق زذ بی‌پرده بالا رفت
که کاخ سبز بین رقص آتش پنبه دود آمد

به رغم بولهب‌های زمین ای روح مبعوثان
جهان در اقتدای چشم تو غرق سجود آمد 


محمد حسین انصاری نژاد

۹۳/۱۰/۳۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران