هم‌قافیه با باران

مگر چه ریخته ای در پیاله ی هوشم

پنجشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۵ ب.ظ

مگر چه ریخته ای در پیاله ی هوشم

که عقل و دین شده چون قصه ها فراموشم

 

تو از مساحت پیراهنم بزرگ تری

ببین نیامده سر رفته ای از آغوشم

 

چه ریختی سر شب در چراغ الکلی ام 

که نیمه روشنم از دور و نیمه خاموشم

 

همین خوش است همین حال خواب و بیداری 

همین بس است که نوشیده ام ... نمی نوشم

 

خدا کند نپرد مستی ام چو شیشه ی می 

معاشران بفشارید پنبه در گوشم

 

شبیه بار امانت که بار سنگینی است 

سر تو بار گرانی است مانده بر دوشم ....


سعید بیابانکی

۹۳/۰۷/۰۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران