میهنم! ای موطن مردان نامیرا !
شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۱۲ ب.ظ
میهنم! ای موطن مردان نامیرا !
با توام! ای سرزمین راست قامتها!
سر بلند از خان آتش سر برآوردی
خم به ابرویت نیامد از ملامتها
میهنم! در قحط سال ناسپاسیها
من تو را چون عطر باران دوست خواهم داشت
تا بروید دستهای دیگری از من
دستهای عاشقم را در تو خواهم کاشت
میهنم! ای سرزمین آسمان مردان!
ای که با خون یلان سرخ است تقویمت
قلب من، بی رشته و زنجیر پابندت
جان من بیمنت و بی مزد تقدیمت
پا به پایت داس و خرمنکوب خواهم شد
داشت را، برداشت را وقف تو خواهم کرد
هر چه خواهم خواند را پای تو خواهم ریخت
هر چه خواهم کاشت را وقف تو خواهم کرد
میهنم از چارسوی این جهان چندی است
نارفیقان بر تو سنگ کینه می بارند
مادر اسطورهای! هر جای این دنیا
مردمانت عاشقانه دوستت دارند...
سعید بیابانکی
با توام! ای سرزمین راست قامتها!
سر بلند از خان آتش سر برآوردی
خم به ابرویت نیامد از ملامتها
میهنم! در قحط سال ناسپاسیها
من تو را چون عطر باران دوست خواهم داشت
تا بروید دستهای دیگری از من
دستهای عاشقم را در تو خواهم کاشت
میهنم! ای سرزمین آسمان مردان!
ای که با خون یلان سرخ است تقویمت
قلب من، بی رشته و زنجیر پابندت
جان من بیمنت و بی مزد تقدیمت
پا به پایت داس و خرمنکوب خواهم شد
داشت را، برداشت را وقف تو خواهم کرد
هر چه خواهم خواند را پای تو خواهم ریخت
هر چه خواهم کاشت را وقف تو خواهم کرد
میهنم از چارسوی این جهان چندی است
نارفیقان بر تو سنگ کینه می بارند
مادر اسطورهای! هر جای این دنیا
مردمانت عاشقانه دوستت دارند...
سعید بیابانکی
۹۶/۰۷/۲۹