می خواندمش اگر چه دهانی نداشتم
چهارشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۵۲ ب.ظ
می خواندمش اگر چه دهانی نداشتم
در آن شب شدید که جانی نداشتم
او بود و او که در شریانم روانه بود
در لرزه بودم و ضربانی نداشتم
در اوج شور بودم و گاه فرود بود
خاموش بودم و هیجانی نداشتم
در لحظه ای وسیع سماعم شروع شد
در لامکان اگر چه زمانی نداشتم
قربان ولیئی
۹۵/۱۲/۲۵