هم‌قافیه با باران

می رسد از دور اسبی با نگاه غرق خونی

سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۲:۵۱ ب.ظ

می رسد از دور اسبی با نگاه غرق خونی


می رسد از دور با زین و یراق واژگونی


مشک های با وضویی 


اشک های بی عمویی


دست های با شکوهی 


خیمه های بی ستونی


ساروان آهسته ران آرام جانم رفت آری


وه چه لیلایی چه مجنونی چه جانی چه جنونی


تو امام کاف و نونی، کاف ها یا عین صادی


آتشی در خیمه افتاده است؛ قل یا نارُ کُوْنی


ای گلوی یار ، حرفی

ای گلوی یار ، آهی


ای گلوی یار،چیزی…ای گلوی یار چونی


شیعتی مَهما شَربْتمُ عَذبَ ماءٍ فاذکرونی


أو سمعتُم بغریبٍ أو شهیدٍ فاندُبونی


می رسد این بار یاری، دستگیری، تک سواری


رسد این بار مردی، ذوالفقار آب داری


مهدی جهاندار

۹۳/۰۸/۰۶
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران