هم‌قافیه با باران

می رسد از دوستان هر سال صدها یادگار

پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۴۸ ب.ظ

می رسد از دوستان هر سال صدها یادگار 

عشق بی سامان ، دلِ پر درد ، جانی پر غبار 


مثل سیر و سرکه می جوشد دلم از بعد تو 

شهر غرق سبزه و سنبل ، دل من بی قرار ... 


سکه ام افتاده از ارزش در این بازار و من 

مثل ماهی های قرمز سهمِ تنگم هر بهار!


کاش آدم سیب را پس می زد از دستان عشق

تا گذار ما نمی افتاد کوی انتظار ... 


کوله بار خسته اش را بر زمین انداخت شعر 

هفت سین را شاعر بی عید می خواهد چه کار؟! 


سها حیدری
۹۴/۰۱/۰۶
هم قافیه با باران

نظرات  (۱)

شاعر:
 سها حیدری
پاسخ:
سلام
سپاسگزارم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران