می نشینم در پس دیوارها خسته ام از حسرت دیدارها
دوشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۰۲ ب.ظ
می نشینم در پس دیوارها
خسته ام از حسرت دیدارها
کاش بودی کاش بودی کاش،کاش
آه ،از اندوه این تکرار ها
از خیال و دوری و دلواپسی
جان به لب هایم رسیده بارها
بر خودم می پیچم از انبود درد
مثل پیچ و تاب های مارها
از گلستان تنت با بوی یاس
سهم چشمانم فقط شد خارها
کشف کردم،،خال لبهای تو بود
علت بیماری بیمارها
من به چشم دوستان دیوانه ام
مثل مست از منظَر هوشیارها
خسته ام،غمگین و با چشمان خیس
می نشینم در پس دیوارها
محمد جواد شاه بنده
۹۴/۰۸/۱۸