هم‌قافیه با باران

ناگاه عشق، عشق نه، چیزی عجیب تر

دوشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۱ ب.ظ

 ناگاه عشق، عشق نه، چیزی عجیب تر
چیزی شبیه زلزله اما، مهیب تر

چیزی غریب مثل نگاه کبوتران
یا مثل چشم های تو ،حتی غریب تر

تقسیم شد نگاه تو و بی نصیب ماند
چشمی که نیست چشمی از او بی نصیب تر

رفتم میان باغ اساطیری گناه
در جست و جوی میوه ای از سیب، سیب تر

تنها همین، همین که بگویم نیافتم
از چشم های روشن تو دلفریب‌تر

با دست های سوخته باز آمدم ولی
عاشق تر و حریص تر و ناشکیب تر

اینک منم غریق تماشای لحظه ها
با چشمی از کبوتر و باران، نجیب تر

محمود سنجری

۹۴/۰۹/۳۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران