نصیبم از تو به جز قلب پاره پاره چه بود؟
جمعه, ۷ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۲۲ ق.ظ
نصیبم از تو به جز قلب پاره پاره چه بود؟
به جز دوای کم و درد ِبیشماره، چه بود؟
به فکر ِفتح، به میدان ِعشق، رو کردیم
تو آمدی، سپر انداختیم.. چاره چه بود؟
تو آمدی که ببینند عاشقان جهان
دل تو را و بفهمند «سنگ خاره» چه بود؟
به برق چشم ِخود آنگونه سوختی ما را
که پاک بردهای از یادمان شراره چه بود؟
کمان کشیدی و شک کردی و رها کردی
به قصد ِکار ِچنین خیر، استخاره چه بود؟
تو -قلب ِسوخته!- یک بار خام عشق شدی
به حیرتم ز تو.. این جرأت دوباره چه بود؟
سجاد رشیدی پور
۹۵/۰۳/۰۷