هم‌قافیه با باران

نه ... روبروی تو بازنده اند حالا هم

چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۵۶ ق.ظ

نه ... روبروی تو بازنده اند حالا هم
قمار بازترین مردهای دنیا هم

زمین زدم ورقی را شروع شد بازی
ولی به قصد - فقط - روبروشدن با هم

اگرچه می دانستی - اگر چه می دیدم
در این مقابله جز باختن نمی خواهم

طنین قهقه ات در تبسمم می ریخت
هجوم زلزله ات در غرور گهگاهم

نمی برید چرا حکم من شروع ترا
نمی گرفت چرا بی بی ترا شاهم

سیاه و سرخ گره خورده بود و پیدا بود
جنون دست تو در تک تک ورقهاهم

در این نبرد، فقط بی بی دل ات کافیست
برای کشتن پنجاه ویک ورق باهم

بدست داشتی آن قدر دل که می لرزید
دل سیاه ترین برگه های بالا هم
...
مرا به باخت کشاندی ولی نیفتادم
به این امید که روز خداست فردا هم

شروع می شود این بازی تمام شده
اگر چه رو بکنی برگ آخرت را هم

مهدی فرجی

۹۴/۱۰/۰۹
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران