نه شکوفه ای نه برگی ثمر درخت جان شد
شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۴۹ ق.ظ
نه شکوفه ای نه برگی ثمر درخت جان شد
که بجز فسوس حسرت به سرای باغبان شد
زتطاول زمستان و ز پایکوب مستان
عجب است گر به بستان اثری ز گل عیان شد
نه ز چشم ابر آبی نه به دیده ای گلابی
غم و سردی و خرابی به سراغ گلستان شد
چه بلا رسید بر گل که ز گلستان جدا شد
که شکست بال بلبل که نهان در آشیان شد
به لبی ترانه ای نه ز گلی نشانه ای نه
به دلی بهانه ای نه که به بوستان توان شد
نه امید جان شکیبی نه نوید دل فریبی
نه گلی نه عندلیبی که به شاخه نغمه خوان شد
حمید سبزواری
۹۵/۰۳/۲۲