هم‌قافیه با باران

نکند باده شب، سوختگان را سیراب

سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۱۵ ق.ظ

نکند باده شب، سوختگان را سیراب
تشنه در خواب شود تشنه تر از خوردن آب

پیش از آن دم که کند خون شفق را شب مشک
همچو خورشید برافروز رخ از باده ناب

در بهاران مشو از باده گلگون غافل
که ز هر لاله در آتش بودش نعل شتاب

به جوانی نتوانی چو رسیدن، باری
جهد کن عهد جوانی جهان را دریاب

به جوانی نتوانی چو رسیدن، باری
جهد کن عهد جوانی جهان را دریاب

تا توان نغمه سیراب شنید از بلبل
مشنو زمزمه خشک نی و چنگ و رباب

هر چه داری گرو باده کن ایام بهار
در خزان از گرو باده برآور اسباب

تا بود نغمه بلبل، مشنو ساز دگر
تا بود دفتر گل، روی میاور به کتاب

با نفس سوختگی لاله برآمد از سنگ
به کدورت چه فرو رفته ای، ای خانه خراب

شور بلبل نمکی نیست که دایم باشد
نمکی چند ازین شور بیفشان به کباب

عارفان غافل از افسانه دنیا نشوند
بلبلان را نکند صبح بهاران در خواب

نوبت خواب به شب های دی افکن صائب
که حرام است درین فصل به بیداران خواب

صائب

۹۵/۰۴/۱۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران