نگاه ِ مهربان ِ تو خوشآمدگو شدن دارد
نگاه ِ مهربان ِ تو خوشآمدگو شدن دارد
"عجب از این طرفها" و "بفرما تو" شدن دارد
پلنگی خسته مهمانت شده با او مدارا کن
خرامان راه رفتن های ِ تو آهو شدن دارد
چه گر/می گیرد از شرم آن دو گونه، باغ ِ تو آباد !
دو سیبت هر کدامش حسّ ِ خرمالو شدن دارد
چه تلفیق ِ قشنگی اخم ِ ترش و خنده ی ِ شیرین
لبانت واقعن هم شربت ِ لیمو شدن دارد
به روی ِ شانه های ِ برفی ات سُر میخورد با ناز
نسیمی مثل ِ من با شوق اسکی/مو شدن دارد
سراپا شور در جام ِ طلا/"یی میل" خاهم کرد
سماع ِ باده ی ِ تلخی که "یا/هو"هو شدن دارد
بهار ِ تابلو فرشی گره خورده به زیبایی
در و دیوار با تو میل ِ گلبانو شدن دارد
چنان نقاشی ِ روی ِ تو در تالار رویایی ست
که هر آیینه با تو عشق ِ رویا/رو شدن دارد
شبی شاهی نشینت پایتختم بود و از آن شب
سی و سه پل خیال ِ یک پل ِ خاجو شدن دارد
خدا وقتی که پل می بست بر روی ِ جهان، فهمید
که چشم ِ غرق ِ طغیانت کمان ابرو شدن دارد
شهراد میدری