هم‌قافیه با باران

نگفت و گفت : چرا چشم هایت آن دو کبود

پنجشنبه, ۹ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۱۳ ب.ظ
نگفت و گفت : چرا چشم هایت آن دو کبود
 بدل شده است بدین برکه های خون آلود ؟

درنگ کرد و نکرد آنچنانکه چلچله ای
 پری به آب زد و نانشسته بال گشود

نگاه کرد و نکرد انچنان به گوشه ی چشم
 که هم درود در آن خفته بود و هم بدرود

 اگر چه هیچ نپرسید آن نگاه عجیب
 تمام بهت و تحیر ، تمام پرسش بود

 در این دو سال چه زخمی زدی به خود ؟ پرسید
 گرفته پاشخ خود هم بدون گفت و شنود

 چه زخم ؟ آه ، چه زخمی است زخم خنجر خویش
کشنده زخم به تدریج زخم بی بهبود

حسین منزوی
۹۷/۰۱/۰۹
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران