هم‌قافیه با باران

هراس و دلهره خواهد رفت همان شبی که تو می‌آیی

پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۲۵ ب.ظ

هراس و دلهره خواهد رفت همان شبی که تو می‌آیی
همان شب آمنه می‌بیند درون چشم تو دنیایی

همین که آمده‌ای از راه، قریش محو تو شد ای ماه!
یتیم کوچک عبدالله! ببین نیامده، آقایی!

گل قشنگ بنی هاشم، سلام بر تو ابوالقاسم
دلم کنار تو شد مُحرم، ندیده خوشتر از این جایی

چنان کنار ابوطالب، ستوده حُسن تو را یثرب
که وحی شد به دل راهب همان ستوده عیسایی

به هیچ آینه جز حیدر، نه پادشاه و نه پیغمبر
شکوه و حُسن تو را دیگر، خدا نداده به تنهایی

به دختران نهان درگل، ببار ساقی نازک دل
ببار تا بشود نازل به قلب پاک تو زهرایی

به آرزوی نگین تو درآمده‌ست به دین تو
مسیح من! به کمین تو نشسته است یهودایی

قسم به «لیل» و به گیسویت، به ذکر «یاحق» و «یاهو»یت
به آیه‌، آیه‌ی ابرویت به آن دو چشم تماشایی

در این هزاره ظلمانی از آن ستاره که می‌دانی
برای این شب توفانی کمی بخوان دل دریایی!

بخوان که در عرفاتم من، کنار آب حیاتم من
طنین یک صلواتم من به شوق این همه زیبایی


قاسم صرافان

۹۳/۱۰/۱۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران