هم‌قافیه با باران

هربار بعد رفتن،می مانم و طلبکار

پنجشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۳ ب.ظ

هربار بعد رفتن،می مانم و طلبکار
زل می زنم به کوچه ،پا می زنم به دیوار

گهگاه می نشینم ،پایین پای پرچین
پر میکنم خودم را ،از دود تلخ سیگار

پیچیده در میان این کوچه بی حضورت
بوی گلاب و خاک و یک سنگ قبر نمدار

هربار باصدایت ، مشکوک می نشینم
تا کی فقط توهم ،معشوقه ی بزهکار!

یک پله..یک چکاوک..یک مرغ عشق غمگین
از پا نشسته ام من دست از سرم تو بردار

من اهل ورزقانم ،عشقت هلال احمر
قدری ز پیکر من ،جا مانده زیر آوار

ای بخت خوش کجایی ؟دست قضا نهاده
بین من و وصالت ،دیوار پشت دیوار

من پیرم و تو برنا ،من مور و تو سلیمان
من یک تنه ،تو لشگر ،من داعشی ،تو سردار

مجتبی شریف

۹۵/۰۴/۱۰
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران