هر تپش در سینه ام صد آه و صد افسوس داشت
شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۰۳ ب.ظ
هر تپش در سینه ام صد آه و صد افسوس داشت
خنده هایم نیز با خود حسرتی محسوس داشت
در دلم بیم جدایی، بر لبم لبخند وصل
چون کلاغی که به منقارش پر طاووس داشت
آرزوهای بزرگی در سرم بود و نشد
مثل مردابی که در دل شور اقیانوس داشت
عاشقان خورشید در دست آمدند و رد شدند
عقل من، سرگشته در دستان خود فانوس داشت
من سراسر اشتباهم دوستان! عفوم کنید!
بگذرید از خون مردی که شما را دوست داشت!!
محمدرضا طاهری
۹۵/۰۵/۲۳