هر دم بشارت های دل از هاتف جان می رسد
پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۳، ۰۴:۱۳ ب.ظ
هر دم بشارت های دل از هاتف جان می رسد
هر کس که از جان بگذرد آخر به جانان می رسد
یک دم میاسا روز و شب مردی بجو دردی طلب
چون جان ز درد آمد به لب ناگاه درمان می رسد
ره گر دراز آید تو را شیب و فراز آید تو را
چون ترکتاز آید تو را آخر به پایان می رسد
این خانه چون ویران شود معمور و آبادان شود
این سر چو بی سامان شود ناگه به سامان می رسد
اندیشه و اندوه و غم رنج و تعب درد و الم
هر یک نهد در دل قدم با حکم و فرمان می رسد
بر دل اگر باری بود بار غم یاری بود
در پا اگر خاری بود خار از گلستان می رسد
میرزا حبیب خراسانی
میرزا حبیب خراسانی
۹۳/۰۷/۱۰