همراه و هم قبیله ی بادِ خزان شدیم
يكشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۸ ق.ظ
همراه و هم قبیله ی بادِ خزان شدیم
بر ما چه رفته است که نامهربان شدیم؟!
بر ما چه رقته است که در ختمِ دوستان
هی هی کنان به هیاتِ شادی دوان شدیم
بر ما چه رفته است که از هم بریده ایم؟
بر ما چه رفته است که بی ساربان شدیم؟
دنیا به جز فریب چه دارد؟ دریغ! هیچ!
تیری زده ست بی هدف و ما نشان شدیم!
هرجا که می رویم دریغی نشسته است
امید و عشق را به خدا قصه خوان شدیم
گفتید روشنیم و جوانیم و سربلند
گفتم که پیر و خسته دل و ناتوان شدیم
برباد داده ایم شکوه گذشته را
دیگر چه جای قصه که بی خانمان شدیم
جویا معروفی
بر ما چه رفته است که نامهربان شدیم؟!
بر ما چه رقته است که در ختمِ دوستان
هی هی کنان به هیاتِ شادی دوان شدیم
بر ما چه رفته است که از هم بریده ایم؟
بر ما چه رفته است که بی ساربان شدیم؟
دنیا به جز فریب چه دارد؟ دریغ! هیچ!
تیری زده ست بی هدف و ما نشان شدیم!
هرجا که می رویم دریغی نشسته است
امید و عشق را به خدا قصه خوان شدیم
گفتید روشنیم و جوانیم و سربلند
گفتم که پیر و خسته دل و ناتوان شدیم
برباد داده ایم شکوه گذشته را
دیگر چه جای قصه که بی خانمان شدیم
جویا معروفی
۹۵/۰۳/۳۰