همچنان مهر توام مونس جان است که بود
چهارشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۲۵ ب.ظ
همچنان مهر توام مونس جان است که بود
همچنان ذکر توام ورد زبان است که بود
شوقم افزون شد و آرام کم و صبر نماند
در فراق تو ولی عهد همان است که بود
کِی بوَد کِی که دگربار بگویند اغیار :
که فلان باز همان یار فلان است که بود ؟
ما همانیم و همان مهر و محبت ، لیکن
یار با ما به عنایت نه چنان است که بود
بود بر جانِ رخم ، داغ توام روز ازل
وین زمان نیز بدان داغ و نشان است که بود !
بود در ملک تنم ، جان متصرف وَ اکْنون
همچنان عشق تو را حکم روان است که بود
از من ای جان ! شدهای دور و در این دوری نیز
آن ملاقات میان تن و جان است که بود
طُرّهات یک سرِ مو سرکشی از سر نگذاشت
همچنان فتنه و آشوب جهان است که بود
تا نخوانند دگر گوشهنشین سلمان را
گو همان رند خرابات مغان است که بود !
سلمان ساوجی
۹۵/۱۲/۲۵