هوای آمدنت دیشبم به سر می زد
جمعه, ۲۳ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۲۹ ب.ظ
هـــــوای آمدنت دیشبم به ســـــــر می زد
نیــــــــــامدی که ببینی دلــم چه پر می زد
به خواب رفتم و نیلوفـــــــــری برآب شکفت
خیال روی تو نقشی به چشـــــم تر می زد
شراب لعل تو می دیدم و دلم می خواست
هـــــزار وسوسه ام چنگ در جـــــگر می زد
زهی امید که کامی از آن دهان می جست
زهی خیـــــال که دستی در آن کـمر می زد
دریچه ای به تماشـــــــــای باغ وا می شـد
دلم چو مرغ گرفتــــــــــــــار بال و پر می زد
تمام شب به خیـــــــال تو رفت و می دیدم
که پشت پرده ی اشکم سپــــیده سر می زد
ابتهاج
۹۵/۰۷/۲۳