هی خودت را بریز در شعرت
پنجشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۲۴ ق.ظ
هی خودت را بریز در شعرت
گم شو در حرف های احساسی
هی بشور و بساب و جارو کن
مثل زن های لوسِ وسواسی
□
پر شو از حرفهای ناگفته
خفه شو هی زبان به کام بگیر
صبر کن اعتراض وارد نیست
سر دردِخودت بمان و بمیر
□
باز هر شب بگو که خواهی رفت
روی تصمیم هات جدی باش
صبح اما بمان، مردد شو
باز افسوس و حسرت و ای کاش!
□
در میان هجوم افکارته
خنده کن،گریه کن،ترانه بخوان
توی ذهن شلوغِ لعنتی ات
هی برو،هی تو تا همیشه بمان
□
از خودت خسته شو همیشه و باز
با تمام توان خود زن باش
مثل مشق سیاه شب تاریک
مثل تکلیف ماه،روشن باش!
□
شب به پایان نمی رسد انگار
با دل پاره_پاره اشک بریز
بنشین پای شعر تا فردا
با همین چارپاره اشک بریز
بی تا امیری
گم شو در حرف های احساسی
هی بشور و بساب و جارو کن
مثل زن های لوسِ وسواسی
□
پر شو از حرفهای ناگفته
خفه شو هی زبان به کام بگیر
صبر کن اعتراض وارد نیست
سر دردِخودت بمان و بمیر
□
باز هر شب بگو که خواهی رفت
روی تصمیم هات جدی باش
صبح اما بمان، مردد شو
باز افسوس و حسرت و ای کاش!
□
در میان هجوم افکارته
خنده کن،گریه کن،ترانه بخوان
توی ذهن شلوغِ لعنتی ات
هی برو،هی تو تا همیشه بمان
□
از خودت خسته شو همیشه و باز
با تمام توان خود زن باش
مثل مشق سیاه شب تاریک
مثل تکلیف ماه،روشن باش!
□
شب به پایان نمی رسد انگار
با دل پاره_پاره اشک بریز
بنشین پای شعر تا فردا
با همین چارپاره اشک بریز
بی تا امیری
۹۵/۰۲/۳۰