هم‌قافیه با باران

وجودم نخل از غم بارور بود

پنجشنبه, ۱۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۳ ب.ظ
وجودم نخل از غم بارور بود
تمام حاصلم خون جگر بود

زهر شاخه هزاران میوه دادم
همانا  پاسخم نیش تبر   بود

دلم از طفل بر پستان مادر
به دیدار اجل مشتاق تر بود

اگر چه شاخه هایم را شکستند
به هر شاخه هزارانم ثمر بود

چه باک از تیغ زهرآلود دشمن
علی یک عمر در کام خطر بود

هزاران زخم در دل داشتم من
که بس کاری  تر از این زخم سر بود

به جان فاطمه  آنکه مرا کشت
نه تیغ ابن ملجم ، میخ در بود

هزاران استخوان بودم گلوگیر
هزاران نیش خارم در بصر بود

به هر آهم هزاران زخم فریاد
به هر زخمم هزاران نیشتر بود

تو ای قاتل مرا کشتی نگفتی
علی یک عمر غمخوار بشر بود

زدی شمشیر بر فرق امامی
که حتی مهربان تر از پدر بود

به اشک و خون دل بنویس "میثم"
علی از فاطمه مظلوم تر بود


غلامرضا سازگار
۹۴/۰۴/۱۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران