وقتی دل از نبود تو دلگیر می شود
جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۲۲ ب.ظ
وقتی دل از نبود تو دلگیر می شود
بی طاقت از زمین و زمان سیر می شود
زل می زنم به شیشه ی ساعت بدون پلک
انگار پای عقربه زنجیر می شود
اشکم به روی نامه و پاکت نمی چکد
گویی کویر دیده و تبخیر می شود
در لابه لای لرزش حیران سایه ها
بد جور رنج فاصله تفسیر می شود
در گیرو دار کشمکش آب و نان شب
ابراز عشق باعث تحقیر می شود
من اشک می شوم و تو هم آه می شوی
با اشک و آه خانه نفس گیر می شود
ای بی خبر از این شب پر التهاب من
وقتی که مرگ یک شبه تقدیر می شود
من می روم و زیر لحد خاک می خورم
بی شک برای بوسه کمی دیر می شود
سید مهدی نژادهاشمی
۹۵/۱۲/۱۳