وقتی نگاهت جای من مبهوت دیوار است
دوشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۰۲ ب.ظ
وقتی نگاهت جای من مبهوت دیوار است
سهم من از رؤیای با هم بودن آزار است
در دام ابروی کجت صد صید افتاده است
در حلقه ی مویت هزاران مَرد بر دار است
هر مؤمنی با دیدنت لاقید می گردد
حتی طبیب از دیدن روی تو بیمار است
اینجا تمام شهر شودای تو را دارند
نام تو وردی بر زبان کوچه بازار است
بر من نگاهت تیغ زهر آلود پولاد است
لطف نگاهت مرهمی بر درد اغیار است
قدری کنار خود تحمل کن وجودم را
در ساقه ی هر گل بدون شک غم خار است
ما هر دو هم را دوست داریم و ولی اینجا
دنیای پنهان کاری و دنیای انکار است
محمد جواد شاه بنده
۹۴/۰۸/۱۸