و نسیمی بافه های گیسوانم را رها کرده
پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۰۷ ب.ظ
نسیمی بافه های گیسوانم را رها کرده
خدا با بی قراری سرنوشتم را بنا کرده
همیشه معتقد بودم که عشق افسانه ای واهی ست
ولی انگار حالا در دلم آتش به پا کرده
پشیمان است هرکس عشق را پنهان نگه دارد
پشیمان تر کسی که عشق خود را برملا کرده
مگو با هیچ کس راز دلت را... زود می میرد
گل سرخی که مشتش را برای خلق وا کرده
زمین هم دوست دارد در کنار آسمان باشد
ولی تنها به یک دیدار از دور اکتفا کرده
تو روز آخر اسفند من آغاز فروردین
خدامارا به همدیگر رسانده یا جدا کرده؟
طیبه عباسی
۹۴/۰۱/۰۶
مصرع اول "و" نداره
نسیمی بافه های گیسوانم را رها کرده ...