پرهیز و ترس شک و یقین،شوق،احتضار
سه شنبه, ۴ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۱۱ ب.ظ
پرهیز و ترس شک و یقین،شوق،احتضار
ای عشق، ای بهانه ی دیدار و انتظار
ای عشق،بی سلاح و سپر آمدم به جنگ
گاهی به این بهانه فقط دوستم بدار
شک میکنم به آینه این نیستم؟منم ؟
با ظاهری شکسته و یک جان بیقرار؟
از آن شکوه و شوکت فرمانروایی ام
چیزی نمانده است بجز درد ِ ماندگار...
شیرین و تلخ،طعم وفا هرچه هست ما
خون میخوریم پای تو از دست روزگار
از عرشِ عشق ، تا دل تاریک چاه را
ما رفته ایم، دست از این عشق برندار....
قاسم قاسمی اصل
۹۵/۰۸/۰۴