پریشان می کنم عیش تو را، من ساز ناکوکم
پنجشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ب.ظ
پریشان می کنم عیش تو را، من ساز ناکوکم
به شادی های بعد از آن همه اندوه مشکوکم
به خرمشهر بعد حمله ی صدام می مانم
خرابم، وحشت از هر خشت من پیداست، متروکم
عبوسم، چون دلم خالی شد از عشقی که شادی بود
مرا خندان نخواهی یافت هرگز، پسته ی پوکم
دهان بستم که از آه عظیمم در امان باشی
سرورت را به آتش می کشد یک ناله از سوکم
مرا بگذار و بگذر، من مخالف می زنم، آری
به هم می ریزم آهنگ تو را، من ساز ناکوکم!
محمدرضا طاهری
۹۵/۰۷/۰۸