پس از یک عمر جستن در تکاپوهای بسیارت
پنجشنبه, ۳ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ب.ظ
پس از یک عمر جستن در تکاپوهای بسیارت
سراپا تشنگی باید گذشتن از عطشزارت
تو آن رازی که دنیا از نگاهم سخت پنهان کرد
که پیچید این چنین در هفت توی گنگ اسرارت
در این کابوس بی پایان ، در این رویای ناممکن
به هر سو می دوم سرسختی بغض است و دیوارت
دعایی بی اجابت هستی اما در مذاق من
نمی دانم چرا این قدر شیرین است تکرارت!
وصال تو به یک دلتنگی خاموش آغشته ست
فراق آلوده ی وصل است حتی روز دیدارت
خریداری ندارد از گرانیّ و عجیب این است
کسادی نیز افزوده ست بر گرمیّ بازارت
رسیده ناز چشمان خوش لیلی به چشم تو
و شیرین تر ز شیرین است شیرینیّ رفتارت
غزل در نیمه ی راه وصف تو از پای می ماند
عبث گفتند خیل شاعران در نظم اشعارت...
محمد رضا ترکی
کانال ما در تلگرام hamghafiebabaran@
۹۴/۱۰/۰۳