پنجره پنجره یک شهر، هواخواهانت-
چهارشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ب.ظ
پنجره پنجره یک شهر، هواخواهانت-
روز و شب منتظر سرزدن چشمانت
وسط حوض، تو در جلوه و تا وقت سحر
ابر و باد و من و خورشید و فلک حیرانت
یازده ماه به امید طلوعت تا صبح
چشم ها، پنجره ها، آینه ها گریانت
یازده ماه زمین منتظر این لحظه ست
یازده ماه در این دایره سرگردانت
...
عاقبت خاک سر کوی تو خواهم بود و
دیگر آنجا فقط این دست من و دامانت!
قاسم اردکانی
۹۴/۰۵/۱۴