هم‌قافیه با باران

پنداشتیم خنده و شادی سرشتِ ماست

چهارشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۷، ۰۷:۲۵ ق.ظ

پنداشتیم خنده و شادی سرشتِ ماست
اما فقط غم است که در سرنوشتِ ماست

ما را درونِ مزرعِ رنج آفریده‌اند
اندوه، ابرِ تیره و غم، بذرِ کشتِ ماست

امید چیست؟ صبحِ بعیدی‌ست بی طلوع
شادی کجاست؟ گمشده‌ای در بهشتِ ماست!

زیرِ کدام سقف بخوانم شکایتی
از بختِ باژگونه که در خاک و خشتِ ماست

خورشیدِ می که مشرقِ ساغر چشیده است
پنهان ز چشمِ طالعِ زیبا و زشتِ ماست

ای صبحِ بی‌نشانه! به شب‌های ما بگو
از غم گریز نیست که غم سرنوشتِ ماست

جویا معروفی

۹۷/۰۱/۰۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران