هم‌قافیه با باران

پنداشتی قکر کسی را در سرم دارم

سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۳۲ ب.ظ
پنداشتی قکر کسی را در سرم دارم
تا رد آغوش تو را بر پیکرم دارم

رفتی و قصرم ناگهان از پایه ویران شد
حالا به جای مرد، غم در لشکرم دارم

بعد از تو ای فاتح ترین سالار آغوشم
سردارهای خاینی در کشورم دارم

باج و خراج از ملک من بیهوده می خواهند
از تو فقط یک اسم برانگشترم دارم

دیگر نه غافلگیری یک بوسه در ایوان
نه خش خش پیراهنی پشت سرم دارم

بعداز تو دیگر عشق در قلبم نمی جوشد
آتشفشان مرده ای در بسترم دارم

دیگر نه بانوی عزل دیگرنه سلطانی..
این شعرها را از دعای مادرم دارم

شیرین خسروی
۹۵/۰۶/۰۲
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران