هم‌قافیه با باران

پنهان شدی که در شب گیسو بجویمت

يكشنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۱۵ ب.ظ

پنهان شدی که در شب گیسو بجویمت
سرگشته وار، این سو و آن سو بجویمت

در بهت دشت های اساطیر، گم شدی
تا من به تک، به تک، به تکاپو بجویمت

از نثرهای سعدی و جامی بخواهمت
در شعرهای خواجه و خواجو بجویمت

می خواستی چو فاخته بر بام انتظار
بنشینم و به نغمه ی کوکو بجویمت

آه! ای پلنگ بیشه ی تقدیر، تا کجا
از ردّپای زخمی آهو بجویمت؟

ای عشق، ای همیشه ی پنهان روح من
این روزها کدام نهانْ سو بجویمت؟

"دی شیخ با چراغ، همی گشت گرد شهر"
امروز، کو؟  کجاست که از او بجویمت؟

می خواستم چو قیصر و فرمان، به نعره ای
در کوچه های دشنه و چاقو بجویمت

امّا زمان گذشته و دنیا عوض شده ست
حالا مگر ز "جعبه ی جادو" بجویمت

حقّا که "روزگار غریبی ست نازنین"
باید به کنج پرده و پستو بجویمت

یک شب ز فال قهوه بگیرم سراغ تو
فردا که شد به جنبل و جادو بجویمت

آواره ی جهان مجازی شدم، مگر
در ناکجای گوگِل و یاهو بجویمت!.

محمّدرضا روزبه

۹۵/۰۲/۲۶
هم قافیه با باران

نظرات  (۱)

همه ی شعرها عالی بودند بی نهایت لذت بردم ..

موفق باشید :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران