پژواک حسی مشترک بودم برایت
سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۳ ق.ظ
پژواک حسی مشترک بودم برایت
طرح یقین در بین شک بودم برایت
دریا سلامت می رساند ای رود مواج
آن روزها که قاصدک بودم برایت
وقتی دل آیینه ات از غصه لک داشت
هایی برای محو لک بودم برایت
گاهی صمیمی تر زلحن باغ و باران
گاهی نماهنگ محک بودم برایت
تا قصه ی شب قصه ی درد آوری بود
سریال شاد قلقلک بودم برایت
در مزرعه چون خواستم من را ببینی
گنجشک روی آدمک بودم برایت
شبنم بحالم غبطه خورد ای گل که تا دید
مشتاق تر از شاپرک بودم برایت
یکبار بین خنده ات گفتی به من که
چون تلخکان بانمک بودم برایت
محمدعلی ساکی
۹۴/۱۲/۱۱