پیله ای دور خود تنیده ام از ....
پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۷ ب.ظ
پیله ای دور خود تنیده ام از
خاطراتی که سخت جانسوز است
خاطره، خاطره ست، میفهمی؟
مثل یک چاییِ دهن سوز است
بی کسی یک بهانه ی ساده ست
تا کمی خاطره ورق بزنم
تا کمی در خیال ساده ی خود
قدر یک جمله، حرف حق بزنم
با تو دارم قدم زنان، بانو
میروم تا به نا کجا آباد
مثل یک لال، غرق گفتارم
وای، ازاین سکوت بی فریاد
باغ سر سبز خاطرات مرا
عطر گیسوی تو پریشان کرد
می وزی چون نسیم در ذهنم
خنده هایت مرا خروشان کرد
مصطفی گودرزی
۹۴/۰۵/۰۱