چادرت را بر ندار و با دلم بازی نکن
دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ب.ظ
چادرت را بر ندار و با دلم بازی نکن
حرفی از رفتن نزن اینقدْر لجبازی نکن
با نگاه ساده ات آتش نشاندی در دلم
این جهنم را ببین،اینگونه طنازی نکن
روسری مشکی و چشم آبی و لب انگور سرخ
لااقل با عشوه هایت صحنه پردازی نکن
قافیه سخت است اما من فراهم می کنم
پیش من هی صحبت از اشعار شیرازی نکن
تیر مژگان را نشاندی در کمان ابروان
سمت من با اخم لطفا تیر اندازی نکن
گر چه من رندانه می رقصم به هر آهنگ تو
لا اقل هر لحظه خود را غرق یک سازی نکن
عمر من لحظه به لحظه صرف این یک بند شد
چادرت را بر ندار و با دلم بازی نکن
محمد جواد شاه بنده
۹۴/۰۷/۰۶