هم‌قافیه با باران

چایی که تو می‌آوری انگار شراب است

سه شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۵۴ ب.ظ

چایی که تو می‌آوری انگار شراب است

این شاعر عاشق به همان چای خراب است


من عاشق عشقم، چه بسوزم، چه بسازم

عشق است که هر کار کند عین صواب است


معشوق اگر خون مرا ریخت به‌حق ریخت

خون‌ریزی معشوق هم از روی حساب است


تب کردن تو، مُردن من هر دو بهانه

عشق است که بین من و تو در تب‌وتاب است


صد بار تفأل زدم و فال یکی بود

"ما را ز خیال تو چه پروای شراب است"


بهمن صباغ زاده

۹۳/۱۰/۲۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران