چشمان غزل خیز تو را دیدم و حالا
پنجشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۵، ۰۱:۰۷ ق.ظ
چشمان غزل خیز تو را دیدم و حالا...
چندین غزل ناب از آن چیدم و حالا...
حالا منم و شاعری آن دو حکایت
آن قصه که در خواب نمی دیدم و حالا...
جاری شد و از وادی جانم گذری کرد
از چشمه ی چشمان تو نوشیدم و حالا...
پیوسته فروریختم از خیره نشستن
با هر تپش پلک تو لرزیدم و حالا...
جریان نگاهم شده آونگ دو چشمت
رقصیدم و رقصیدم و رقصیدم و حالا...
سید محمد تولیت
۹۵/۰۹/۱۱