هم‌قافیه با باران

چشم تو حکمِ به اعدام چه آسان می داد

جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۰۶ ب.ظ

چشم تو حکمِ به اعدام چه آسان می داد
پادشاهی که به قتل همه فرمان می داد

آتش وسوسه ات بود که ویران می کرد
مثل حوّا که دلش گوش به شیطان می داد

لذّت عشق به آواره گی اش هست و همین
وعده ای بود که ابلیس به انسان می داد

"به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزید"
پاسخی بود که در پرسش وجدان می داد

این غزل قصّه ی لاینحل یک شاعر بود
تا به این مسئله چشمان تو پایان می داد

دل من پیش تو بود و دل تو پیش کسی
و نشان گوشی خاموش تو بر آن می داد

بوق بی پاسخ و ... افسوس نمی فهمیدی
پشت این گوشی خاموش یکی جان می داد

علی نیاکوئی لنگرودی

۹۵/۰۲/۰۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران