هم‌قافیه با باران

چِقَدَر زود ببین ماهِ خدا آمد و رفت

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۷ ب.ظ
چِقَدَر زود ببین ماهِ خدا آمد و رفت
مَـــهِ عُشاقِ علی ماهِ صفا آمد و رفت

مهِ جوشن مهِ الغوث ، مهِ خوب خدا
مهِ  آواره دلان  ماهِ دعا آمد و رفت

دستمان پر شده از روزیِ در وقتِ سحر
حیف شد ماهِ کرم  ماهِ عطا آمد و رفت

تا که ما عاشق و دلداده ی حیدر بشویم
بهرِ مولایِ جهان ماهِ عزا آمد و رفت 

یادِ شب های مناجات و دعا می افتم
آن زمانی که  گدا پشت گدا آمد و رفت

یک نفر در شبِ  قدری که بودسرِّ خدا
گوشه ی مسجد ما بهر شفا آمد و رفت

گفت سائل به من از مهر و وفا حرفِ دلش
گفت افسوس که این ماهِ سخا آمد و رفت

هر کسی خاطره ای دارد از این ماهِ خدا
چقدر خاطره ها  خاطرِ  ما  آمد و رفت

کربلایی شده اند عده ای  از فیضِ سحر
علتِ رفتنِ  تا کرب و بلا آمد و رفت

سخن از کرب و بلا شد دلم آتش بگرفت
 نیزه ای  عصر عطش سوی شما آمد و رفت

آسمان گریه ی خون کرده  به حق وقتی دید
اسب بر روی تنِ خونِ خدا آمد و رفت

کربلا قطعه ای از جنتِ اعلای خداست
خوش به حالش که در این صحن و سرا آمد و رفت

سیروس بداغی
۹۴/۰۴/۰۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران