چمدان های خسته سنگین اند
يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۱۹ ب.ظ
چمدان های خسته سنگین اند
سالن انتظار،سنگین تر
مثل دیشب نگاه ها ابری است
پشت شیشه پرنده ها پرپر
چشمه ای اشک و شور در چشمم
کاسه ای آب و دانه در دستم
با چه شوقی به قصد دیدن تو
بار و بندیل خویش را بستم
با خود آورده بود یک دل تنگ
تا ببارد شبانه یک دل سیر
برف بارید و آن شب برفی
شد زمینگیر این پرنده ی پیر
ای عزیزی که آهوان غریب
می گذارند سر به زانویت
چه کنم با نیاز این همه نذر
من محروم مانده از کویت
گیرم امشب برای اهل محل
ابرها را بهانه آوردم
من نالایق زیارت تو
با چه رویی به خانه برگردم....
سعید بیابانکی
۹۵/۰۵/۲۴