چنانکه دست گدایی شبانه میلرزد
جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۳:۳۹ ق.ظ
چنانکه دست گدایی شبانه میلرزد
دلم برای تو ای بی نشانه میلرزد
هنوز کوچه به کوچه، حکایت از مردی ست
که دستِ بسته ی او عاشقانه میلرزد
چه رفته است به دیوار و در که تا امروز
به نام تو در و دیوار خانه میلرزد
چه دیده در که پیاپی به سینه میکوبد؟
چه کرده شعله که با هر زبانه میلرزد؟
هنوز از آنچه گذشته است بر در و دیوار
به خانه چند دلِ کودکانه میلرزد
دگر نشان مزار تو را نخواهم خواست
که در جواب، زمین و زمانه میلرزد
ز من شکیب مجو، کوه صبر اگر باشم
همین که نام تو آرند شانه میلرزد
میلاد عرفان پور
۹۵/۱۲/۱۳